افزایش قیمت گاز، نفت و برق چند ماه پیش بحث استقلال انرژی را زنده کرد. با حمله روسیه به اوکراین، این بحث اکنون در کانون توجه قرار گرفته است. اما درک آن برای کسی که با بخش انرژی آشنا نیست بسیار دشوار است. پاتریک کریکی، محقق CNRS در آزمایشگاه اقتصاد کاربردی در گرنوبل (GAEL، دانشگاه گرنوبل آلپ)، و دومینیک ویگنون، مسئول قطب انرژی در آکادمی فناوری ها، موافقت کرده اند که تجربیات خود را در مورد این سوال با ما به اشتراک بگذارند.
[EN VIDÉO] انرژی: جهان 2030 در 10 شکل حمل و نقل، نفت، انرژی های تجدیدپذیر، دسترسی به برق… دنیای انرژی در سال 2030 چگونه خواهد بود؟ در اینجا پاسخ تصویری است.
چند هفته و چند ماه است که قیمت انرژی افزایش یافته است. گاز ، نفت ، حتی برق، روز به روز گران تر می شوند. در سوال، به ویژه، واردات ما از سوخت های فسیلی . به اندازه ای است که یک موضوع حساس را دوباره روی میز بگذاریم، موضوع استقلال انرژی ما. از زمان شروع تهاجم روسیه به اوکراین، حتی فوری تر. «مسئله وابستگی اروپا به روسیه همیشه در ذهن ما بوده است. اما دور، انتزاعی بود. پاتریک کریکی، محقق آزمایشگاه اقتصاد کاربردی در گرنوبل، تأیید می کند که امروز، این امر حیاتی شده است.
اما قبل از ورود به بحث، شاید جالب باشد که توضیح دهیم این اصطلاح دقیقاً به چه معناست: استقلال انرژی که امروزه همه از آن صحبت می کنند، گاهی اوقات بدون اینکه واقعاً بفهمند چه چیزی در پشت آن پنهان شده است. اجازه دهید ابتدا به طور کاملا واقعی به یاد بیاوریم که نرخ استقلال انرژی یک کشور به عنوان نسبت بین تولید و مصرف انرژی های اولیه آن کشور تعریف می شود. به عبارت دیگر، هر چه یک کشور بتواند نیازهای انرژی خود را بدون اتکا به واردات – چه به صورت منابع اولیه مانند گاز یا نفت و چه به صورت انرژی نهایی مانند برق – برآورده کند، بیشتر است. مستقل در نظر گرفته شده است. با این روش محاسبه می شود، نرخ استقلال انرژی فرانسه برای سال ها نزدیک به 55 درصد بوده است.
مفهوم استقلال انرژی واقعاً در زمان اولین بحران نفتی، در اوایل دهه 1970، در ایالات متحده ظهور کرد. در دوران پس از جنگ، این کشور بسیار به نفت تولید شده در خاورمیانه وابسته شده بود. و این ریچارد نیکسون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده بود که "پروژه استقلال" را در نوامبر 1973 راه اندازی کرد. هدف آن ارتقای منابع ملی انرژی است. به عنوان مثال ساخت 1000 نیروگاه هسته ای را در نظر بگیرید. آنها هرگز نور روز را نخواهند دید.
در همان زمان در فرانسه، رئیس جمهور والری ژیسکاردستن، پیرو طرح مسمر در مارس 1974، انتخاب انرژی هسته ای را برای کاهش وابستگی کشورمان به واردات نفت تایید کرده بود.
برخی از کشورها از استقلال انرژی قوی برخوردار هستند، به ویژه صادرکنندگان عمده مانند عربستان سعودی. ایالات متحده نیز به لطف تلاش گسترده تحقیق و توسعه از دهه 1970 برای توسعه تکنیک های پیشرفته برای تولید نفت و گاز (در اعماق دریا ، حفاری افقی و غیره) و هیدروکربن های شیل. دومینیک ویگنون، مسئول قطب انرژی در آکادمی فناوری، توضیح می دهد : «اروپا در یک زمان استقلال انرژی را نیز تجربه کرد» . زمانی که انرژی خود را عمدتاً از زغال سنگ ، چوب و کمی برق آبی دریافت کرد. ابتدا خروج از زغال سنگ بود که اوضاع را بدتر کرد. گاز دریای شمال به جبران کمک کرد. فقط برای مدتی به خصوص که با توقف استخراج زغال سنگ در آلمان ضربه دیگری به این استقلال وارد شد. امروز اروپا واقعا استقلال انرژی خود را از دست داده است. او حتی از آن دور است. از آنجایی که بیش از نیمی از انرژی خود را وارد می کند. راستش را بخواهیم حتی به نسبت، بیشتر و بیشتر وارد کند. »
#گاز #انرژی آینده نیست. اروپا اوج تولید خود را در دهه 2000 پشت سر گذاشت. بنابراین ما باید واردات خود را در یک بازار رقابتی فزاینده افزایش دهیم. علاوه بر این، سوخت فسیلی است که به #تغییر آب و هوا کمک می کند . pic.twitter.com/wbbHZ8Jkyf
اما آیا واقعاً مهم است که استقلال کامل انرژی را به دست آوریم؟ دومینیک ویگنون تأکید می کند: «این معیار در هیچ معاهده اروپایی دیده نمی شود» . تنها معیار ذکر شده، امنیت انرژی است. تفاوت اندک است. اما وجود دارد.
به عنوان مثال، انرژی هسته ای، اگرچه در حال حاضر، به معنای واقعی کلمه، استقلال انرژی فرانسه را تضمین نمی کند، با این وجود درجه خاصی از امنیت را برای ما به ارمغان می آورد. همه چیز بستگی زیادی به ساختار بازار دارد. وقتی صحبت از آسیب‌پذیری و امنیت به میان می‌آید ، درجه تمرکز آن یک ملاحظ کلیدی است. وقتی رقابت شدیدی بین تولیدکنندگان وجود دارد، هر کدام از آنها موقعیت استراتژیک کمتری دارند. پاتریک کریکی توضیح می‌دهد که می‌توانید به مواد خام بسیار وابسته باشید، بدون اینکه آسیب‌پذیر باشید. بنابراین، اندازه‌گیری دقیق میزان وابستگی فرانسه به اورانیوم ، تصور منصفانه‌ای از مشکل در اینجا به دست نمی‌دهد. زیرا فرانسه امروزه اورانیوم را از بیش از ده کشور تامین می کند. در کانادا یا استرالیا. محقق خاطرنشان می کند : «اینها کشورهایی نیستند که عادت به باج خواهی از خرید داشته باشند. و شایان ذکر است که هزینه اورانیوم در تولید برق هسته ای حداقل است. این غنی سازی او گران است. با این حال، غنی سازی در فرانسه، در سایر کشورهای اروپایی یا در ایالات متحده انجام می شود.» دومینیک ویگنون اضافه می کند. بنابراین هزینه مواد خام اورانیوم می تواند بدون هیچ تاثیر قابل توجهی بر هزینه کیلووات ساعت هسته ای افزایش یابد.
کارخانه تبدیل جدید ما + کارخانه غنی سازی Georges Besse II ما به تولید برق کم کربن، به طور مداوم و در مقادیر زیاد کمک می کند @OranoTricastin # هسته ای #industriedufutur pic.twitter.com/AsFPI5VyV5
پاتریک کریکی ادامه می‌دهد : «مسئله امنیت انرژی ابتدا باید از نظر استقلال تصمیم‌گیری درک شود» . درک، توانایی تعیین سیاست انرژی خود، تعیین قوانین و اهداف خود. «سیاست اروپا همیشه بین سه هدف دویده شده است: انرژی ارزان که قدرت خرید را تقویت می کند و رقابت پذیری صنایع را افزایش می دهد، انرژی ایمن که استقلال سیاسی خاصی می دهد و انرژی پاک که محیط زیست و آب و هوا را حفظ می کند. ما باید فکر کنیم که انتقال کربن کم این سه هدف را با هم جمع خواهد کرد. اما در راه، واقعیت پیچیده تر است. »
وقتی این اهداف را به صورت جفت در نظر می گیریم، تضادهایی ظاهر می شود. به عنوان مثال، به نام امنیت عرضه، می‌توانیم وسوسه شویم که به منابع قابل توجه زغال سنگ یا زغال سنگ که در زیرزمین‌های لهستان یا آلمان پنهان شده‌اند، روی آوریم. ناگفته نماند بهره برداری از گاز شیل . اما اگر هدف "انرژی پاک" را حفظ کنیم، تصور این ایده دشوار است. «سیاست اروپا همیشه بین این سه هدف درگیر بوده است. در سال های اخیر، اولویت به قیمت پایین انرژی و مبارزه با گرمایش جهانی داده شده است. بعد «امنیتی» بدون شک مورد غفلت قرار گرفته است. پاتریک کریکی می‌گوید : او امروز ما را با خشونت به یاد می‌آورد.
سه هدف سیاست انرژی اروپا، که در گفتار کاملاً سازگار است، گاهی اوقات در تلاش برای جمع شدن در واقعیت است. © Patrick Criqui، CC توسط nc-nd
با این حال، پتانسیل زیادی برای همگرایی بین این دو نقطه آخر وجود دارد. زیرا این سوخت های فسیلی هستند که به اقلیم آسیب می رسانند. و همچنین در درجه اول سوخت های فسیلی هستند که اتحادیه اروپا را وابسته می کنند. این کشور تنها 7 درصد از ذخایر زغال سنگ جهان، 2 درصد از ذخایر گاز جهان و 0.5 درصد از ذخایر نفت جهان را دارد.
دومینیک ویگنون به ما اطمینان می‌دهد : «سیاست‌های خروج از انرژی فسیلی با سیاست‌های امنیت بیشتر، اگر نه استقلال، سازگار است» . پاتریک کریکی تأیید می‌کند : «اگر قصد داریم به هدف بی‌طرفی کربن در سال 2050 احترام بگذاریم، می‌توانیم با خطر کمی اشتباه بگوییم که مشکل وابستگی به انرژی به یک مشکل کاملاً جزئی تبدیل خواهد شد» .
برای دو کارشناس ما یکی از اولین کارهایی که برای استقلال باید انجام داد کاهش مصرف است. همچنین یکی از راه حل هایی است که هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی ( IPCC ) در آخرین قسمت از گزارش ششم خود به آن اشاره کرده است. «احتمالاً کافی نخواهد بود که مردم را به هوشیاری فرا بخوانیم تا گرمای آنها را کاهش دهیم. برای کاهش واقعی مصرف، باید اقدامات اجباری را انجام دهیم. و من مطمئن نیستم که ما برای آن آماده باشیم. دومینیک ویگنون تخمین می زند که از نقطه نظر بهره وری انرژی، سرمایه گذاری در عایق کاری یا جایگزینی دیگ ها ضروری است. اما پس از آن، آیا هدف سوم، یعنی انرژی ارزان، همچنان قابل تحقق است؟
آلمان قصد دارد از نیروی باد فراوان در جنوب شیلی یا انرژی خورشیدی پربار در سمت مغرب، هیدروژن تولید کند. یک هیدروژن سبز که پس از آن باید به اروپا بازگردانده شود. © Yingyaipumi، Adobe Stock
به گفته دومینیک ویگنون، «ما می توانیم استقلال انرژی خود را دوباره به دست آوریم. اما این بسیار گران خواهد بود.» در زمینه گرمایش جهانی ، هدف اعلام شده در واقع کاهش انتشار گازهای گلخانه ای است. برای این، تنها یک گزینه واقعی وجود دارد: آن برق. کل سوال این است که بدانیم چه سهمی را می‌خواهیم برای انرژی‌های هسته‌ای و تجدیدپذیر ذخیره کنیم. زیرا کسانی که 100% انرژی های تجدیدپذیر را انتخاب می کنند با مشکل پرهزینه متناوب مواجه خواهند شد. جز اینکه شاید با اتخاذ استراتژی آلمان، انحرافات جدیدی از استقلال انرژی ایجاد شود. آلمان قصد دارد با واردات هیدروژن سبز از کشورهای غیراروپایی، کمبود انرژی بادی و خورشیدی را جبران کند. در مقادیری معادل گازی که این کشور امروز از روسیه وارد می کند. استراتژی که در عین حال باید امنیت انرژی خاصی را حفظ کند زیرا امکان تنوع بخشیدن به منابع را فراهم می کند. آلمان فکر می کند که بیش از هر چیز از افزایش بیش از حد هزینه ها و قیمت های انرژی جلوگیری می کند.
انتخاب 100% منابع تجدیدپذیر نیز می تواند مشکلات دیگری ایجاد کند. پاتریک کریکی به ما می‌گوید : «چیزی که به کمیاب بودن خاک‌ها اشاره شده است» . و مواد حیاتی و ساختاری برای استقرار توربین‌های بادی و پنل‌های خورشیدی ضروری است. مسئله فشار وارده بر این منابع در واقع باید به دقت بررسی شود.
اول، موضوع فلزات کمیاب وجود دارد. محقق به ما یادآوری می کند : «آنها چندان نادر نیستند» . اما در طبیعت، آنها در غلظت های بسیار کم یافت می شوند. در نتیجه، بهره برداری از آنها مشکلات زیست محیطی ایجاد می کند که کمتر کشوری آماده پذیرش آن است. ما ذخایر لیتیوم بسیار خوبی در اروپا داریم. و حتی در فرانسه» ، دومینیک ویگنون تأکید می کند. اما استثمار آنها از نظر "اجتماعی" قابل قبول به نظر نمی رسد.
#ریوتینتو # بلوکاد # اعتراض | تمام #صربستان علیه پروژه های استخراج #لیتیوم توسط #ریوتینتو بسیج می شود: پل های اصلی در #بلگراد مسدود شده اند، حوادث در نووی ساد… اخبار ما ادامه دارد: https://t.co/om9jUGK2PE pic .twitter.com / izwxgh2Gdj
مشکل ناشی از مصالح ساختاری شاید کمتر شناخته شده باشد. «انرژی های تجدیدپذیر همان چیزی است که می توان آن را انرژی های پراکنده نامید. برای بازیابی آنها باید زیرساخت های زیادی را بسیج کرد. پاتریک کریکی توضیح می دهد که برای مثال در هر کیلووات ساعت تولید، مصرف فولاد و سیمان توربین های بادی بسیار بیشتر از یک نیروگاه هسته ای است . سناریوهای 100% تجدیدپذیر در مقیاس جهانی منجر به افزایش قابل توجهی در مصرف این مواد خواهد شد. »
اگر برای لحظه ای مشکل زیست محیطی ناشی از تولید بتن را کنار بگذاریم – مصرف آب و شن و این واقعیت که تولید یک تن سیمان امروزی، طبق گزارش آژانس بین المللی انرژی (AIE)، 540 کیلوگرم است. دی اکسید کربن (CO 2 ) و اینکه برای نصب 20000 توربین بادی جدید در فرانسه، کمتر از 30 میلیون تن بتن مورد نیاز است – باید اذعان داشت که مشکل وابستگی به این مواد مانند مشکل وابستگی به این مواد به وجود نمی آید. سوخت های فسیلی. دومینیک ویگنون اصرار دارد : «اگر می‌خواستیم، می‌توانستیم مقداری داشته باشیم» . پاتریک کریکی می گوید : «اما این مسئله ظریف معدن را در کشور ما مطرح می کند».
استفاده از گاز طبیعی مایع، LNG، می تواند به افزایش استقلال انرژی ما کمک کند. © Wojciech Wrzesien، Adobe Stock
ما در لحظه ای کاملا متفاوت با لحظه ای که در جریان شوک های نفتی تجربه کردیم، زندگی می کنیم. اما به همان اندازه برای اقتصاد انرژی جهانی بی ثبات کننده است. اروپا هرگز واقعاً مسئله استقلال خود را کنار نگذاشته است. این ایده که گاز روسیه می تواند یک ابزار ژئوپلیتیکی باشد، پنهان بود. اما به نظر نمی رسد که این نگرانی ضروری باشد. یک تصور غلط در آنجا وجود داشت. قضاوت نادرست از وضعیت. پاتریک کریکی اذعان می‌کند که امروز بسیار دشوار است که بدانیم تحت چه شرایطی می‌توانیم از این بحران خارج شویم. هیچ‌کس در اروپا واقعاً فکر نمی‌کرد روس‌ها به فکر بستن دریچه‌های سیل باشند. اما بحرانی که ما تجربه می کنیم نشان می دهد که ما در اشتباه بودیم . یکی از چالش های مهم در کوتاه مدت و میان مدت، یادگیری غلبه بر جغرافیای خطوط لوله حامل گاز خواهد بود. به ویژه Nordstream 1 و 2 معروف. شاید به لطف توسعه عرضه گاز طبیعی مایع، LNG معروف که به لطف پایانه های LNG ساخته می شود. پاتریک کریکی ادامه می دهد : با استفاده اخیر از حامل های LNG تبدیل شده که می توانند از یک درگاه به پورت دیگر منتقل شوند. اما، «ما باید انتشار گاز را که یک سوخت فسیلی است، برنامه ریزی کنیم. Dominique Vignon به ما اطمینان می‌دهد که متناوب، مخلوط‌های برق تجدیدپذیر 100% را به‌طور قابل‌توجهی گران‌تر از مخلوط‌هایی می‌کند که سهمی از هسته‌ای تولید شده صنعتی را حفظ می‌کنند .
اگر به دنیای ایده آل 2050 پیش بینی کنیم، مشکل تا حد زیادی حل می شود. پاتریک کریکی نتیجه می گیرد که ما از کربن زدایی همه چیز داریم. "بدون اتلاف لحظه ای. به لطف یک سیاست گذار مبتنی بر سرمایه گذاری های استراتژیک، سیگنال های قیمت و استانداردهای عملکردی که تغییر رفتار را ممکن می کند. امیدواریم پس از آن بازیگران مختلف بسیج شوند و قطعاً مسیرهای درست را طی کنیم. »
دومینیک ویگنون به نوبه خود به ما می گوید: «آنچه در آینده نزدیک من را نگران می کند این است که واقعاً یک سیاست انرژی اروپا وجود ندارد» . «حتی اگر نوعی وظیفه اخلاقی وجود داشته باشد، برای مثال، معاهدات تعهدی برای همبستگی پیش بینی نمی کنند. بنابراین، اگر فرانسه نیاز به خرید برق تولید شده از گاز در آلمان داشته باشد، زمستان آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، همانطور که در دوره های اوج مصرف وجود دارد؟ اگر گاز در آلمان کم باشد، این کشور لزوماً به نفع مشتریان خصوصی خود خواهد بود. آلمانی هایی که تا حد زیادی خود را با گاز گرم می کنند. و شاید حتی مشتریان صنعتی آن. بنابراین، در بلندمدت ، تطبیق اولویت‌های اصلی سیاست انرژی مستلزم همبستگی بیشتر اروپاست.
!
از ثبت نام شما سپاسگزاریم.
خوشحالم که شما را در جمع خوانندگان ما دارم!
وابستگی اروپا به نفت و گاز روسیه: چشم Phuc-Vinh Nguyen

source